به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، حتما تا به حال، چندین بار این سوال را از خود پرسیدهاید که آیا زمان رها کردن شغلتان فرا رسیده است یا خیر؟ امّا باید بدانید که همیشه یک دلیل مهم و اصلی در این خصوص وجود دارد که ذهن شما را به خود مشغول میکند و زیاد به آن فکر میکنید.
شما در حال سنجیدن عواملی چون ثبات شغلی، رضایت و اضطراب موجود در یک شغل هستید و حتما میدانید که هر گونه تصمیمی درباره آینده شغلیتان، عواقب و مزایای خاص خود را هم خواهد داشت که به دنبال آن، این احتمال هم وجود دارد که از تحلیل شرایط و فکر کردن درباره آنها خسته شده و با این کار مانع حرکت رو به جلو خود شدهاید.
لورِن مک گودوین، بنیانگذار موسسه روانشناسی Career Contessa و نویسنده چندین کتاب روانشناسی در حوزه مشاغل، توصیه میکند که هر فردی نیاز دارد تا ملاکهای مهم و تاثیرگذار در انتخاب یک شغل را به ترتیب اولویت، برای خودش طبقهبندی و بررسی کند. چرا که وقتی ذهن از تحلیل دادهها خسته میشود، همه عوامل تاثیرگذار در انتخاب یک شغل را مهم جلوه میدهد.
امّا اگر کمی زمان بگذارید و این ملاکها را به طور دقیق بررسی کنید، میتوانید اولویت انتخاب شغل خود را نیز به طور دقیق تعیین و مشخص کنید.
اگر هنوز درمورد آینده شغلی خود تصمیمی نگرفتهاید، بهتر است فعالانه عمل کنید و قبل از اینکه درصدد رها کردن شغل فعلی خود برآیید، برای موفقیت آماده شوید و در این میان، به مدیران، همکاران و دوستان محل کار خود نیز کمک کرده و خود را به آنها ثابت کنید و نشان دهید که از پیشنهادهای شغلی جدید، با آغوش باز استقبال میکنید.
جینی کیم، مدیر تحریریه سایت جستجوی کار The Muse پیشنهاد کرده است که گفتوگو با افراد مختلف در حوزه کاریتان میتواند به شما کمک کند تا متوجه شوید تجربه فعلی شغلیتان، طبیعی و به فکر تغییر شغل بودنتان نیز، موضوعی کاملا عادی است و در این میان، این نکته قابل توجه است که اگرچه افراد برای تغییر شغل خود، دلایل منحصربهفردی دارند، اما نشانههای خاصی هم برای رها کردن شغل وجود دارد که زمان، آنها را مشخص می کند و فرد میتواند بر اساس آنها تصمیم نهایی بگیرد.
متخصصان دنیای کار، نشانههایی را به اشتراک گذاشتهاند که نشان میدهد برخی از افراد، از شغل و محیط کاری خود خسته شدهاند که این افراد باید به فکر تغییر محیط کار یا شغل خود باشند که علاوه بر این، نشانههایی هم هستند که ثابت می کنند آیا افراد در شغل آینده خود شاد هستند یا خیر؟ که در این مطلب به برخی از این موارد میپردازیم.
به خطر افتادن سلامتی
مک گودوین، درباره یکی از علل رها کردن شغل خود عنوان میکند که ممکن است، یکی از غیرقابل انکارترین دلایل رها کردن شغل این باشد که کارتان، روی ذهن و بدن شما تاثیر منفی میگذارد. زیرا تعامل روزانه با فرهنگ نامناسب کاری و یا مدیران و همکاران حسود و بد میتواند منجر به فرسودگی شغلی و تشدید مسائل مزمن سلامتی شود و در این میان، فرد باید سلامت عاطفی و روانی خود را هم در نظر بگیرد. چرا که اگر یک نفر نتواند بهترینِ خودش را در کار نشان دهد، نمیتواند بهترین خود را در شغلش داشته باشد. زیرا اگر بهترین شغل و موقعیت هم داشته باشد نمیتواند موفق شود.
با این وجود، باید به این نکته توجه کرد که هر شغلی فراز و فرود و بالا و پایینهای خاص خود را دارد. بنابراین، تشخیص یک تجربه یادگیری چالشبرانگیز و وضعیت شغلی خطرناک بسیار مهم است. در نتیجه، برای تشخیص این مسائل، بهتر است از دوستان و همکاران خود مشورت بگیرید و با مدیر خود در خصوص چالشهای کاری بحث کرده و به منابع انسانی مراجعه کنید و برای کسب نتیجه نهایی، در خصوص کاهش تنشهای کاری خود بسیار فکر کنید و به دنبال راه حل باشید. زیرا شایسته نیست که بدون تلاش کردن برای رفع مشکلات کاری، فقط به فکر دور شدن از شغل خود باشید.
شغل نامتناسب با زندگی
مک گودوین، یک بار برای برای یک استارتآپ کار میکرد که میانگین سنی کارمندان آن، حدود ۲۶ سال بود. امّا او درباره تجربه خود میگوید: ” اگر من در دهه سی سالگی خودم با این تیم کار میکردم، بچهدار شدن و ترک سیگار را اولویتهای زندگی خودم قرار میدادم.“
مسئله تغییر کردن لذتهای شغلی همزمان با تغییر شرایط کار کاملا طبیعی است. برای مثال شاید در گذشته، سفر یک مقوله مهیج کار بود، امّا در حال حاضر، برای شما امری طاقتفرساست که ممکن است یا به خاطر تغییر فاصله محل زندگی و کار خود و رفت و آمد، برای شما تبدیل به یک کابوس شده است و یا شاید نسبت به قبل، شرایطی مانند انعطافپذیری ساعت کاری، دیگر برای شما مفهومی نداشته باشد. به همین دلیل، نوع شغلی که با سبک زندگی شما مطابقت داشته باشد بسیار حائز اهمیت است.
احساس بی هدفی
در تحقیق سال ۲۰۱۹ شبکه اجتماعی لینکدین (یک شبکه اجتماعی برای کسب و کارهای اینترنتی) , ۳ هزار فرد شاغل مورد مطالعه قرار گرفتند و اظهار کردند که دلیل اصلی علاقه نداشتن آنها به کارشان این است که احساس میکنند هدف خاصی برای شغل خود ندارند.
بلر دکمبرل هایتمن، کارشناس این شبکه اجتماعی میگوید: ” افراد شاغل، ۹۰ هزار ساعت از زندگی جوانی و میانسالی خود را صرف کار می کنند و ما اصرار داریم که این ساعتها را جزوی از زندگی خود به حساب آوریم. “
برای پی بردن به اهمیت این قضیه از خود بپرسید که آیا ارزش و تفاهمهای شما و شغلتان یکی است؟ آیا با لذت و افتخار در خصوص شغل خود صحبت میکنید؟ آیا این شغل ارزش دارد؟ آیا فکر میکنید که کار مهمی، هرچند کوچک انجام میدهید؟
تاثیر و نفوذ نداشتن در محیط کار
داشتن تاثیر و نفوذ در محل کار، لزوما نمیتواند به معنای این باشد که شما رئیس افراد دیگر هستید و در مقایسه با آنها، از قدرت تصمیمگیری بیشتری برخوردارید. بلکه این عبارت میتواند درباره پذیرفتن مسئولیت کارهای روزانه خود و تاثیر مثبت گذاشتن در روند کار نیز باشد.
هایتمن در این باره میگوید که بهتر است این سوالها را از خود بپرسید: ” آیا شما بر کار خود تاثیر و نفوذ دارید؟ آیا شما قادر به گفتوگوی آزاد و صادقانه با مدیران و همتایان خود هستید؟ در آن گفتوگوها، نظرات شما شنیده میشود؟ آیا توصیههای شما در حال انجام است؟
پس از پاسخ به این سوالها باید بدانید که دیدگاه هر فردی در خصوص تاثیر و نفوذ در کار، ممکن است با دیگری متفاوت باشد. امّا به گفته هایتمن, “تاثیرگذاری اغلب افراد مربوط به احترام است. چون مورد احترام واقع شدن در انسان ذاتی است. “
نبودن فضا برای پیشرفت
از مدیرتان، وقت ملاقات بگیرید و تمایل خود را برای پیشرفت در محل کار ابراز کنید. چرا که مک گودوین می گوید همه افراد باید در فضای کاری خود یک مهلت ۳ تا ۱۲ ماهه را برای پیشرفت درنظر بگیرند و برای آن، تلاش مضاعف کنند. امّا باید برای تصمیم گیری درباره این بازه زمانی، در خصوص مواردی که باعث ناراحتی آنها از شغلشان می شود هم آگاهی کسب کنند.
از خود بپرسید که در ۶ ماه آینده، چه کارهایی می توانید انجام دهید و سپس، هر ماه از میزان پیشرفت خود باخبر شوید. امّا اگر متوجه شدید که در این ۶ ماه هیچ پیشرفتی حاصل نشده است، می توانید بدون شک و تردید، شغل خود را کنار بگذارید.
توقف رشد
اغلب افراد، معمولا رشد را از دستمزد و مقام بالاتر میدانند. امّا باید توجه کنید که میزان فراگیری مهارتهای جدید و مسئولیتهای بزرگتر باید برای شما ارزش بیشتری داشته باشند. زیرا میتوانید پیشرفت خود را در زمینه کاریتان ارزیابی کنید؛ پس بهتر است بگویید که شما از حقوق فعلی خود راضی هستید، امّا عنوان شغلیتان با آنچه که همسالان شما در شرکتهای دیگر دارند، قابل مقایسه نیست.
کیم در این باره میگوید: “اگر در کارتان در بازههای زمانی سه ماهه، مسئولیتی جدید به عهده می گیرید یا به دنبال گرفتن عنوان شغلی بهتر هستید، میتوان گفت شما رشد ارزشمندی داشته اید، امّا زیاد به عناوین گوناگون توجه نکنید و به جای آن، از خود بپرسید که آیا شما از نظر مهارتهایی که دارید، در یک مسیر صعودی قرار گرفته اید یا خیر؟ “
از طرفی، اگر منتظر نشستهاید تا نوبت به شما برسد که در سطح بالاتری قرار بگیرید و تمام مسئولیتهای مربوط به شغل خود را کسب کنید، ممکن است بهتر باشد تا به فکر یک کار دیگر برای خود باشید.
خیالپردازی درباره یک شغل دیگر
هایتمن پیشنهاد میکند که قبل از فکر کردن به تغییر شغل، باید به یک تعطیلات بروید و بعد، آینده خود را متصور شوید و اهداف بلندمدت خود را درک کنید و سپس، آنها را یادداشت کنید. بنابراین، اگر تصور میکنید که نمیتوانید به خاطر خانواده و وامهایتان، شغل خود را رها کنید، باید بدانید که آغاز ترسیم برنامههایی برای رسیدن به اهدافتان، بهترین ایده است و در ادامه مسیر شغلی خود به فکر کسب مهارتها و مدارک جدید شغلی باشید.
او میگوید: “یک گزینه این است که اشتیاق خود را به یک روحیه جانبی تبدیل کنید تا به شما این امکان را بدهد که مهارت موردعلاقه خود را خارج از کار، کشف کرده و بررسی کنید که آیا آن مهارت میتواند منبع درآمد مناسبی برای شما باشد؟ “
با انجام دادن این کارها متوجه میشوید که خیالپردازی شما در رابطه با یک شغل جدید برایتان به یک کار روزانه تبدیل شده و ممکن است انگیزه بیشتری به شما بدهد.
نظر شما